مدتها پیش، زمانی که تازه وارد بودم، در حین آیینی از شیطان پرسیدم "تو کیستی؟" چون هیچ سرنخی نداشتم. معتقد بودم او نوعی روح است، اما صداهای در سرم و تعامل من با او نشان میداد که او یک موجود واقعی است. خیلی زود پس از آن، کمتر از ۲۴ ساعت پس از آیین، با "جبهه آزادی لوسیفری" مواجه شدم. میدانستم این پاسخی به سوالم است.
سالها را صرف مطالعه موضوعات مختلف علوم خفیه کردهام. علاوه بر این، تجربیات زیادی داشتهام و از تجربیات دیگران، هم کاهن اعظم/کاهنه اعظمهای جوی آف سیتان و هم اعضا، آموختهام. شواهد موجودات فرازمینی بیگانه فوقالعاده است. در تصاویر و مونولیتهای مصری، اهرام به سمت صورت فلکی اوریون* فاصله و جهتگیری شدهاند و فواصل بین اهرام با فاصله ستارگان در کمربند اوریون همبستگی دارد.۱
*شیطان و "قدرتهای جهنم" از "امپراتوری اوریون" هستند. O.R.I.O.N. همچنین مخفف شعار معروف "نژاد ما، ملت ماست" (Our Race Is Our Nation) است.
کتاب مقدس یهودی/مسیحی مملو از فعالیتهای آشکار UFO است. بسیاری از افراد فریبخورده معتقدند "خدای" مسیحی یک نیروی کامل، فراتر از درک هر انسانی است. حقیقت این است که کتاب مقدس یهودی/مسیحی بارها یک موجود حسود، خشمگین، کینهتوز و نفرتانگیز به نام "یهوه" را با احساساتی که با انسانهای از نظر روانی نامتعادل تفاوتی ندارد، اگرچه در مقایسه حتی فاسدتر است، توصیف میکند. بیتفاوتی به رنج نشاندهنده بیرحمی است. این موجود بیگانه از احساسات انسانی خشم، عصبانیت، نفرت و حسادت آگاه است که منجر به جنگها، قتل و نسلکشی میشود که بیشتر انسانها تلاش میکنند از آن اجتناب کنند. مفهوم "عشق" در اینجا درک نشده و غایب است. برای موجود مسیحی، آن صرفاً کلمهای برای کنترل است، نه بیشتر. این موجود، بدیهی است که از هرگونه احساس والایی تهی است و مفهوم "عشق" را نمیفهمد. از یک سو، این موجود ادعای "عشق" برای پیروانش میکند، و از سوی دیگر، با کوچکترین تخلف، این "عشق" میتواند فرد را به سوزاندن و شکنجه ابدی در "دریاچه آتش" محکوم کند. این حداقل بگویم، بسیار بیگانه است. کتابهای عهد عتیق، به ویژه سفر پیدایش و سفر خروج، مملو از جنایات علیه بشریت مانند قتلهای دستهجمعی است که این موجود حتی علیه مردم خود نیز به هوس مرتکب شده است. برای اطلاعات عمیقتر، لطفاً به "یهوه: یک قاتل و دروغگو از ابتدا" مراجعه کنید.
تقریباً هر کسی که با UFOها و بیگانگان آشناست، میداند که نژادهای خاکستریها و رپتیلیانها از موجودات فرازمینی، احساسات کمی دارند یا اصلاً ندارند. همچنین، در کتاب مقدس یهودی/مسیحی ثبت شده است، هنگامی که "موسی" خواستار دیدن روی "خدا" شد، موجود بیگانه پاسخ داد که هیچ کس نمیتواند او را رو در رو ببیند [خروج ۳۳: ۲۰-۲۳]. بدیهی است که این موجود شبیه انسان نیست. این شامل برنامه اسلام نیز میشود که پیروان از نقاشی، طراحی یا استفاده از تصاویر شخصیتهای زنده در هنر خود منع شدهاند.
بسیاری از ما شیطان را دیدهایم. او چیزی برای پنهان کردن ندارد. شیطان و شیاطین او [و همچنین برخی از "فرشتگان" کتاب مقدس مسیحی و همدستانشان] از نژاد بیگانهای به نام "نوردیکها" هستند. "گوتیا مصور" آلیستر کراولی که توسط دوکت، هایت و ویلسون در سال ۲۰۰۰ منتشر شد، دارای تصاویر متعددی است. تصاویر "لوسیفیوج روفوکال" و "واسگو" موجوداتی با سرهای بزرگ و پیازی شکل را نشان میدهند. من با لوسیفیوج روفوکال ملاقات کرده و او را دیدهام. او سر بزرگ و پیازی شکل دارد. او بدیهی است که ترکیبی از خاکستریهاست. او دوستانه و دارای احساسات است، زیرا ترکیب هیبریدی منحصربهفرد است. لیلیث به من گفت که لوسیفیوج روفوکال بیش از ۱۰۰۰۰ سال است که با آنهاست. ولفور نیز یک هیبرید خاکستری-نوردیک است. او سر بزرگ، با چهرهای مایل به سبز دارد. کلیسترت که یک زن است، همینطور است. من هرگز واسگو را ندیدهام، اما تصویر موجود در کتاب، آنچه بسیاری از ما دیدهایم را تأیید میکند. برخی خاکستریهای هیبریدی وجود دارند که به شیطان پیوستهاند، اما به عنوان یک قاعده، هرگز نباید به هیچ خاکستری اعتماد کرد، مگر اینکه مطمئن بود که آنها با شیطان هستند، زیرا خاکستریها دشمن بشریت هستند.
نوردیکهای دشمن اغلب با خاکستریها دیده میشوند. این نوردیکها نسبت به بشریت خصمانه هستند. عزازل به من گفت "آنها نفرتانگیزند" [اشاره به خاکستریها، وقتی در هنگام ارتباط با او با تخته ویجا از او درباره آنها پرسیدم].
من قویاً به کسانی از شما که شکاک هستید پیشنهاد میکنم "فردای پس از رازول" اثر سرهنگ فیلیپ جی. کورسو، ارتش آمریکا، بازنشسته © ۱۹۹۷ را بخوانید. نویسنده کل داستان را با نامها، تاریخها، حقایق و اسناد منتشر شده تحت قانون آزادی اطلاعات افشا میکند. او شخصاً مسئول پروندههای رازول تحت بخش تحقیق و توسعه ارتش در پنتاگون مستقیماً زیر نظر سپهبد آرتور جی. ترودو بود.
کورسو واقعیت پشت "جنگ سرد" را توضیح میدهد که در آن ایالات متحده و اتحاد جماهیر شوروی سلاحهای هستهای قادر به نابودی زمین را پنج بار انباشته کردند. اگر هر دو طرف از اینها استفاده میکردند، خودکشی متقابل برای کل سیاره نتیجه میشد. حقیقت این است که هر دو قدرت جهانی به خوبی از تهدید بیگانه آگاه بودند، که در واقع یک تهدید خصمانه است که زندگی همه چیز و همه کس را در این سیاره تهدید میکند. این دلیل اصلی است که تلاشهای انسانی برای برقراری ارتباط معنیدار با این موجودیتها با طفرهروی مواجه شده است.
هم ایالات متحده و هم اتحاد جماهیر شوروی پشت صحنه برای توسعه فناوری دفاعی کار میکردند، نه برای استفاده علیه یکدیگر، آنگونه که رسانهها به دروغ ادعا میکردند تا افکار عمومی را شکل دهند و تودهها را فریب دهند، بلکه برای استفاده در دفاع از زمین در برابر حمله احتمالی بیگانگان. این همچنین دلیل اصلی مأموریت آپولو به ماه در سال ۱۹۶۹ بود. این مأموریت فقط اکتشاف فضایی نبود. وزارت دفاع علاقهمند به ایجاد پایگاهی در ماه بود که به عنوان پست شناسایی برای زمین عمل کند. تعداد زیاد ماهوارههایی که به دور زمین میچرخند نیز همین هدف را دارند، برای محافظت.
نکته این است که - ما در جلوگیری فیزیکی از آنها موفق بودیم، اما از نظر روانی نه. نفوذ تلهپاتیک قوی آنها احساس میشود. دین مسیحیت و همدستانش انرژی روانی مورد نیاز این موجودات را تأمین میکنند. بررسی دقیق سفینه رازول و کالبدشکافیهای انجام شده بر روی پنج خاکستری که UFO دلتا شکل را هدایت میکردند، ماهیت انگلی آنها را آشکار کرد.
توصیف موجودی به نام "همه" در کتاب "تماشاگران" اثر ریموند ای. فاولر، نیز ماهیت انگلی این موجودات را تأیید میکند که بیشتر فاقد احساسات هستند و چگونه از انرژی ارواح تغذیه میکنند. این موجودات با مهندسی ژنتیک و تغییر آن تا جایی که دیگر هیچ اندام تناسلی ندارند و نمیتوانند به طور عادی از طریق آمیزش جنسی تولید مثل کنند، دستکاری کردهاند. آنها همچنین با مغز خود دستکاری کردهاند و فاقد احساسات و قدرت فیزیکی هستند. با این حال، آنها در ارتباطات تلهپاتیک بسیار ماهر هستند. دهان آنها بسیار تحلیل رفته است زیرا دیگر از آنها استفاده نمیکنند.
بررسی سفینه بیگانه هیچ کنترل، هیچ کلید روشن/خاموش یا مدارهای قابل مشاهدهای را نشان نداد، فقط فرورفتگیهایی به شکل دستهای بیگانگان، مانند اثر دست در سیمان خیس بیرون تئاتر چینی مان در هالیوود. اینها جایی بود که بیگانگان دستهای خود را قرار میدادند و بخشی جداییناپذیر از سفینه میشدند. آنها سفینه را با استفاده از بیوالکتریسیته خود، تلهپاتی قدرتمند و تلهکینزی هدایت میکردند. نوارهای قابل تنظیمی که روی سرهای خود برای هدایت سفینه قرار میدادند، به عنوان تقویتکننده فکر عمل میکردند.
افسران ارتش پس از بررسی آنها، آنها را روی سرهای خود قرار دادند و دستگاهها رنگهای زنده، توهمات ایجاد کردند و منجر به "سردردهای سوزاننده" شدند. علاوه بر این، آنها دریافتند که این نوارها مناطق مختلف مغز را تحریک میکنند.
در مورد بمبهای هستهای و این نوع فناوری پیشرفته، دستور کار این بیگانگان متنفر از انسان [آنها پشت برنامههای مسیحی و مسلمان و ریشه یهودیت هستند] این است که بشریت از طریق جنگ هستهای نابود شود. آنها بیوقفه برای نابودی نژاد سفید که از شیطان و خدایان پاگان اولیه زمانی که با انسانها شریک جنسی شدند، تلاش کردهاند. هر پیشرفتی در تمدن برای بشریت منجر به تلاش خاکستریهای بیگانه برای فاسد کردن و نابودی آن شده است.
کتاب "تماشاگران" اثر ریموند ای. فاولر در مورد دخالت خاکستریهای بیگانه در کلاهبرداری مسیحیت بسیار روشنگر است و "یگانه" را افشا میکند. *به "عیسی بورگ" مراجعه کنید.
بیشتر مردم از هدف والاتر شیطانپرستی بیخبرند. زمین هدف یک مزرعه روح بوده است. ۲ شیطان "آزادیبخش بشریت" است.
مسیحیت و برنامههای مرتبط با آن یک فریب هستند. شیطان و شیاطین او اینجا هستند تا به ما کمک کنند از وضعیت مورد استفاده قرار گرفتن به عنوان دام انرژی در یک کشتارگاه برای مصرف بیگانگان، خارج شویم. نوردیکهای دشمن که هیچ استفادهای از بشریت نمیدیدند، پس از اتمام پروژه معدنکاری، [برای اطلاعات بیشتر در این مورد، لطفاً اینجا را کلیک کنید] به دنبال برنامهای بودند که همه ما را نابود کنند. "نفیلیم"هایی که "همسر گرفتند" و به بشریت آموزش دادند، مانند عزازل و ست، تبعید، نفرین و محکوم شدند.
[پاراگراف بالا ست را در حال آموزش استفاده از تیر و کمان به یک انسان به تصویر میکشد.
ما با موجوداتی سروکار داریم که دارای قدرت روانی فوقالعاده، فناوری بسیار پیشرفته، دانش برتر و هوش بسیار بیشتری نسبت به ما هستند. آنها مانند ما پیر نمیشوند، زیرا هم دانش و هم فناوری لازم را دارند و برخی DNA خود را تغییر دادهاند. شیطان بیش از نیم میلیون سال سن دارد. میتوان تنها تصور کرد که با ادامه یادگیری، تجربه زندگی و قدرتمند ساختن خود حتی برای ۱۰۰۰ سال، چه سطح دانش و تواناییای به دست خواهد آمد. کافی است این را با فناوری بسیار پیشرفته ترکیب کنید تا ایدهای از جایگاه آنها به دست آورید.
برای کسانی از شما که به ارواح اعتقاد دارید و شکاک هستید، قویاً پیشنهاد میکنم کتابهای بالا، و همچنین کتاب "موجودات فرازمینی در میان ما" اثر جورج سی. اندروز را بخوانید. "فردای پس از رازول" همه چیز را از لاپوشانی، تا ترویج داستانهای روزنامهنگاری زرد تا حقیقت واقعی پشت "جنگ ستارگان" دولت ریگان و برخی جنبههای "جنگ سرد" را فاش میکند.
سالهاست که این احمقهای عصر جدید، نادان و فریبخورده از نظر معنوی، مکرراً درباره "گناهان" بشریت و اینکه چگونه ما با سلاحهای هستهای و تجاوزگری خود تهدیدی برای جهان هستیم، شکایت میکنند، در حالی که تمام آن موجودات فرازمینی بسیار پاک و فوقالعاده هستند. آنها ادعا میکنند که فرازمینیها از پایگاههای نظامی و تسلیحاتی ما "از روی نگرانی نوعدوستانه برای تمام حیات در جهان" جاسوسی میکنند، زیرا ما به دلیل "راههای گناهآلودمان" به تهدیدی برای آنها تبدیل شدهایم. اشتباه است.
این بیگانگان سیستمهای دفاعی ما را تحت نظر گرفتهاند تا وضعیت ما و آسیبپذیریمان در برابر یک حمله انبوه را بررسی کنند. رهبران ارشد ایالات متحده و روسیه هر دو این را میدانند. این بیگانگان به طور مداوم و تهاجمی عمل کردهاند تا ما را از اکتشاف فضایی باز دارند، وسایل پرتاب، ماهوارهها را مختل میکنند، مشکلات مکانیکی ایجاد میکنند و حتی از پرتاب برخی به مدار جلوگیری میکنند. آنها برای مختل کردن سیگنالهای ما با نویز و سایر مداخلات الکترونیکی اقدام کردهاند. آنها از روی رادارهای ما شلیک کردهاند، لکههایی ایجاد کرده و نیروی هوایی ما را تشویق به تعقیب آنها کردهاند، زیرا سرعت هواپیماهای ما و قدرت مانور ما را آزمایش میکنند. آنها میخواهند دقیقاً بدانند ما از نظر فناوری در چه سطحی هستیم. این خاکستریها بازیهای موش و گربه انجام دادهاند و مدام نزدیکتر میشدند تا زمانی که پاسخی دریافت میشد. آنها همچنین تلاش کردهاند تا ارتباطات جهانی و دفاعیات ما را از طریق تداخل میدان الکتریکی و مغناطیسی مختل کنند.
استفاده آنها از دستگاههای دید در شب یک مزیت محسوب میشد. وزارت دفاع ایالات متحده اکنون اینها و بسیاری دیگر از فناوریهای نظامی را در اختیار دارد که تهدیدی برای آنهاست. ایالات متحده و روسیه برنامهریزی کرده بودند که در صورت حمله بیگانگان، تنها نیمی از زمین قربانی شود، اگر یک ملت از پا در میآمد، دیگری میتوانست پوشش دهد.
ژنرال داگلاس مکآرتور در سال ۱۹۵۵ به نیویورک تایمز اظهار داشت که "تهدید از آن بیرون میآید." "ملتهای جهان باید برای جنگ بعدی که یک جنگ بینسیارهای خواهد بود، متحد شوند."
همچنین میخواهم اینجا اضافه کنم که خاکستریهای بیگانه، که توسط نژاد فرازمینی معروف به "خزندگان" کنترل میشوند، افراد خودشان را اینجا دارند که برای آنها کار میکنند، بسیاری ناآگاهانه، اما قابل شناسایی هستند. به دلیل برنامههای مسیحیت و اسلام، توانایی روانی در جمعیت انسانی تحلیل رفته و خفته شده است. کسانی که از این توانایی برخوردار بودهاند، در طول قرنها "جادوگر" نامیده شدهاند و به شدت مورد آزار و اذیت قرار گرفتهاند و بارها تا حد مرگ شکنجه شده و قتلعام شدهاند. با توانایی روانی میتوان دید که تفاوت بزرگی در ارواح وجود دارد. همه ارواح یکسان نیستند و با "دید دوم" میتوان روح دشمن را تشخیص داد.
در طول جنگ جهانی دوم، فضاپیماهای بیگانه فراوان بودند. بسیاری از خلبانان نیروی هوایی از هر دو طرف گزارش دادند که آنها را مکرراً دیدهاند. قدرتهای محور در مقابل قدرتهای کمونیستی. هرگز در تاریخ بشریت جنگ به چنین سطحی نرسیده بود. مسیحیت نقطه شروع و آمادگی برای کمونیسم است. شیطان نبردی را باخت، اما نه جنگ را. این موضوع هنوز به پایان نرسیده است.
یک پایگاه بیگانه در ماه توسط فضانورد نیل آرمسترانگ در طول پرواز آپولو ۱۱ و فرود آن دیده شد. فضانوردان مرکوری ۷ و بسیاری دیگر توسط UFOها تعقیب شدهاند. "آنها فقط هواپیماهای ما را در مدار تعقیب نمیکردند؛ آنها به ما نزدیک میشدند و سعی میکردند در سیستمهای ارتباطی ما چنان آشفتگی ایجاد کنند که ناسا بیش از یک بار مجبور شد ایمنی فضانوردان را در برنامههای مرکوری و جمینی بازنگری کند." برنامه فرود آپولو در ماه در نهایت رها شد زیرا هیچ راهی برای محافظت از فضانوردان ما در برابر تهدیدات بیگانگان وجود نداشت.
"فضاپیماهای بیگانه همچنین به طور تهاجمی دفاعیات خط مقدم ما در اروپای شرقی را مورد بررسی قرار میدادند، یا به دنبال نقاط کور یا ضعف بودند؛ رادار ما را آزمایش میکردند تا ببینند چقدر سریع واکنش نشان میدهیم." در حالی که هرگز آن را به طور عمومی فاش نکردند، تحلیلگران اطلاعات نظامی این دیدگاه را تأیید کردند که زمین قبلاً تحت نوعی حمله آزمایشی توسط یک یا چند فرهنگ بیگانه قرار داشت که هم توانایی و هم عزم ما را برای دفاع از خود آزمایش میکردند.
"تنها موفقیتهای ما در دفاع در برابر آنها، در دهه ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰، زمانی اتفاق افتاد که ما توانستیم یک قفل راداری ردیابی محکم به دست آوریم. سپس وقتی رادارهای هدفگیری خود را قفل میکردیم، سیگنالهایی که موشکها قرار بود به هدف دنبال کنند، به نوعی با توانایی ناوبری آنها تداخل ایجاد میکرد و پرواز وسایل نقلیه نامنظم میشد. اگر به خصوص خوششانس بودیم و میتوانستیم سیگنال را قبل از اینکه آنها جدا شوند تقویت کنیم، میتوانستیم آنها را ساقط کنیم. گاهی اوقات آنقدر خوششانس بودیم که قبل از اینکه UFO بتواند اقدام فراری انجام دهد، با یک موشک به آن ضربه بزنیم، که یک گردان دفاع هوایی ارتش با یک موشک ضد هوایی در نزدیکی پایگاه نیروی هوایی رامشتاین در آلمان در می ۱۹۷۴ این کار را انجام داد. این فضاپیما موفق شد در یک دره سقوط اضطراری کند. این سفینه بازیابی شد و به پایگاه نیروی هوایی نلیس در نوادا منتقل شد. سقوط رازول متفاوت بود. گمانهزنیهای زیادی وجود داشت که ترکیبی از طوفان رعد و برق صحرا و رادارهای ردیابی مداوم ما در آلاموگوردو و تیپ ۵۰۹ بود که به سقوط وسیله نقلیه بیگانه در بیابان نیومکزیکو در سال ۱۹۴۷ کمک کرد."
در مورد تمرکز عصر جدید بر عشق، عشق، عشق و سهگانه بیهوده که فقط به ترویج و پیشبرد بیعدالتی کمک میکند (که در صورت ادامه در نهایت باعث فروپاشی تمدن خواهد شد) و هر چیز دیگری که بوی مسیحیت میدهد، کسانی را که احمق و فریبخوردهاند که از آن پیروی کنند، کاملاً درمانده میکند. این بر همه نیز به طور کلی تأثیر میگذارد. سیستم قضایی به سرعت در حال نابودی است. بردگان باید سوءاستفاده و بیعدالتی را تحمل کنند.
حقیقت این است که ارواح دشمن در اینجا، که بیشتر مردم نمیتوانند آنها را ببینند، برای محافظت از خاکستریهای خود کار میکنند.
آمدوزیاس در سال ۲۰۰۳ به وزارت شادی شیطان گفت:
"همانطور که دشمن افرادی دارد که نمیتوانند ما را ببینند، ما نیز نمیتوانیم آنها را ببینیم. با این حال، هرچه به اوج هدفمان نزدیکتر شویم، آنها به طور آشکار آشکار خواهند شد."
آنها قبلاً ظاهر شدهاند و برای کسانی از شما که تازه وارد هستید، آمدوزیاس یکی از خدایان پاگان اولیه، دوست بشریت و با شیطان است.
شیطان و شیاطین او در تلاش برای کمک به ما هستند. شیطان آزادیبخش بشریت است. خاکستریها توانایی تلهپاتیک فوقالعاده و دستگاههایی برای تقویت آن دارند. برنامههای مسیحی و برنامههای دشمن مرتبط یک فریب هستند. مردم باید قبل از اینکه خیلی دیر شود، حقیقت را بیدار شوند.
منابع:
۱: راز اوریون: گشودن اسرار اهرام
نوشته رابرت بووال و آدریان گیلبرت.
۲: خدایان عدن نوشته ویلیام براملی © ۱۹۹۳
موجودات فرازمینی در میان ما" نوشته جورج سی. اندروز © ۱۹۹۲
فردای پس از رازول نوشته سرهنگ فیلیپ جی. کورسو، ارتش آمریکا، بازنشسته © ۱۹۹۷