همه


بسیاری از کسانی که خود را «شیطان‌پرست» می‌نامند، و این دیدگاه خاص در کلیسای شیطان بسیار قوی است، معتقدند که آنها از قبل «خدا» هستند. برخی حتی پا را فراتر گذاشته و ادعا می‌کنند که بشریت «خدا» است.

خب، «خدا»، پس چرا بشریت اینقدر در آشفتگی است؟ آیا آینده خود را دقیقاً می‌دانید؟ فردا یا یک سال دیگر چه اتفاقی خواهد افتاد؟ آیا می‌توانید آینده عزیزان خود را به دقت پیش‌بینی کنید؟ آیا شما به تنهایی قدرت تعیین سرنوشت خود را دارید؟ آیا می‌توانید خود را شفا دهید؟ آیا می‌توانید از پیری یا احساس درد جلوگیری کنید؟ آیا می‌توانید اشیاء فیزیکی یا خود را حرکت داده یا به حالت شناور درآورید؟ آیا می‌توانید نتایج اعمال و تصمیماتی را که می‌گیرید کنترل کنید؟

به لطف پدر شیطان، همه ما توانایی دستیابی به مقام الوهیت را در درون خود داریم، اما چند نفر واقعاً می‌دانند چگونه؟ نظم و فداکاری شدید هر روزه مورد نیاز است.

متاسفانه، بشریت در این زمینه از قافله عقب مانده است. اکثر انسان‌ها، به لطف مسیحیت و برنامه‌های مرتبط با آن، در نقطه صفر هستند. افراد کمی دانش و قدرت واقعی کافی برای تعیین سرنوشت خود به تنهایی را دارند. پس از اتخاذ یک تصمیم یا انجام یک عمل، هیچ کنترل واقعی بر نتیجه آن وجود ندارد. ما اغلب می‌توانیم اعمال خود را انتخاب کنیم، اما نه نتایج آن اعمال را. ما همچنین تحت تأثیر اعمال و واکنش‌های دیگران، دولت‌ها، پدیده‌های طبیعی، خود فیزیکی‌مان و غیره هستیم.

اکثر مردم چشم سوم، چاکرای تاج و دیگر مراکز روانی خود را برای دیدن و تجربه عالم اثیری و موجودات ساکن در آن، تقویت نکرده‌اند. چیزهای زیادی وجود دارد که ما از طریق پنج حس خود تجربه نمی‌کنیم و مستقیماً بر زندگی ما و دنیای اطرافمان تأثیر می‌گذارد.

به عنوان یک ستاره‌شناس، روانشناس و خواننده کارت تاروت حرفه‌ای برای بیش از ۲۵ سال، من با «سرنوشت» بسیار آشنا هستم. یک آتئیست راه بسیار تنهایی را می‌پیماید؛ من ۱۵ سال چنین بودم. اگرچه من تمرینات ذهنی انجام می‌دادم و سعی می‌کردم به تنهایی بر امور تأثیر بگذارم، اما نتایج همیشه کمتر از آنچه انتظار داشتم بود. سرنوشت همیشه به شکلی مداخله می‌کرد. دوستی از من که او نیز اهل علوم غریبه بود؛ یک روز شروع به صحبت کردیم – «خب، چرا همه چیز نامنظم است؟» هیچ توضیحی وجود نداشت… «ما نمی‌دانیم.» او نیز آتئیست بود. زندگی بی‌معنی و غیرقابل پیش‌بینی بود. بیهودگی و افسردگی همیشه به دنبال ما بود، به اصطلاح. اوه، من مبارزه کردم و به برخی از دشمنانم با اراده خالص و کنترل ذهن آسیب رساندم، اما این هیچ کاری برای بهبود زندگی من نکرد، جز اینکه لذتی از دانستن اینکه آنها آنچه را که سزاوارش بودند، دریافت کردند، به من بخشید.

نمی‌دانم چند بار کلمه «نیرو» را شنیده‌ایم. «نیروهای» مختلفی وجود دارد. نور یک نیرو است که از ذرات کوچکی به نام فوتون تشکیل شده است. سپس اشعه ایکس، اشعه گاما، اشعه مادون قرمز و غیره را داریم. یک زلزله یا آتشفشان، یا گردباد، مقدار زیادی «نیرو» تولید می‌کند. سپس «نیروی زندگی» وجود دارد که به آن «بیوالکتریسیته» نیز می‌گویند، این نیز یک «نیرو» است. این «نیروها» فکر نمی‌کنند، احساس نمی‌کنند، احساسات ندارند، یا به تنهایی تصمیم نمی‌گیرند. یک «نیرو» غیرشخصی است. هیچ «نیرویی» موجود زنده‌ای مجزا با قابلیت استدلال، احساس، تصمیم‌گیری نیست، و به تنهایی طبق انتخاب آگاهانه به روش‌های مختلف عمل نمی‌کند. هر احمقی با حتی ذره‌ای توانایی فراحسی می‌داند که شیطان و شیاطین او «نیرو» نیستند، بلکه موجودات واقعی هستند.

اینجا نشسته‌ام، دوباره متحیر. دو روز پیش، پسر بزرگم با نگرانی شدید نزد من آمد. او بیش از دو ماه پیش به ناحق شغل خود را از دست داده بود [مدیری که او را اخراج کرد واقعاً به خاطر این کار تاوان می‌دهد، متشکرم، پدر شیطان!!]. او هزاران دلار بدهی دارد و فقط نیمی از حقوق قبلی خود را دریافت می‌کند. صبح زود بود، بعد از ساعت ۷ صبح [ما هر دو شیفت سوم کار می‌کنیم]. ناگفته نماند، من به شدت نگران بودم – قطع خدمات آب و برق و غیره. جلوی مذبحی که برای پدر شیطان ساخته بودم زانو زدم؛ هنوز لباس خیابان تنم بود. از او کمک خواستم و به او گفتم که اعتماد دارم که او به روش خود آن را حل خواهد کرد. پسرم اکنون چندین هزار دلار پول نقد در دست دارد، بیش از اندازه کافی برای پرداخت تمام قبض‌ها به طور کامل. تمام اینها به طور قانونی به دست آمد، بدون انتظار بازپرداخت.

اولین کتابی که درباره شیطان‌گرایی خواندم، "انجیل شیطانی" بود. این کار را از شدت ناراحتی که مسیحیان به من وارد کرده بودند، انجام دادم. کجا می‌توانم از دست این احمق‌های کاملاً بی‌ملاحظه و آزاردهنده خلاص شوم؟ هنوز یک آتئیست بودم. یک شب در اینترنت، هنگام بازدید از یک وب‌سایت شیطانی، خواندم: "یک شمع روشن کن، بنشین و بپرس آیا شیطان‌گرایی برای من است؟" من آتئیست بودم، شمعی روشن نکردم، فقط در ذهنم گفتم. همه چیز شروع به تغییر کرد. در این مدت، شیطان تلاش کرد تا رابطه‌ای قوی و قابل اعتماد با من برقرار کند. شیطان "فقط یک نیرو" نیست. او موجودی بسیار دلسوز، مهربان، دوست‌داشتنی و خیرخواه با کسانی است که به او اختصاص دارند.

شیطان به من عشق نشان داده است؛ او تنها کسی است که من یافته‌ام و می‌توانم کاملاً به او اعتماد کنم. معجزات او را دیده‌ام. او وقتی ناراحت بودم، مرا آرام کرده است و به من آرامش داده است. عشق زیبای او را حس کرده‌ام. یک صبح سرد به خانه آمدم. مجبور بودم صبح‌ها از سر کار تا خانه که حدود یک مایل بود، پیاده بروم و دمای هوا در زمستان بسیار کمتر از صفر بود، همراه با سرمای شدید باد. این چیز جدیدی نبود. معمولاً وقتی می‌خوابیدم، به تدریج گرم می‌شدم. او هنگام خواب یک هاله گرم دور بدنم، از سر تا پا، ایجاد کرد و من گرما و عشق او را حس کردم. تجربیات بسیار زیادی داشته‌ام؛ بیش از حد برای ذکر در اینجا.

شیطان یک موجود واقعی است؛ او «نیرو» نیست. موجودات بسیار تکامل یافته‌ای در این جهان وجود دارند که به ما به عنوان «خدایان» شناخته می‌شوند.

تحت فرمان یَهُوَه/یهوه، دانش خدایان اصلی و روش‌های دستیابی انسان به برابری با خدایان از بین رفت. بسیاری از کتابخانه‌های باستانی، میلیون‌ها طومار، لوح و کتاب سوزانده شد. کلیسای مسیحی بی‌وقفه برای سرکوب حقیقت تلاش کرده است، از طریق تلقین شدید و با توسل به شکنجه و کشتار جمعی هنگامی که تبشیر و اجبار با شکست مواجه می‌شد. بشریت به هیچ وجه به مقام الوهیت نزدیک نیست. این برنامه‌های بدخواهانه و انسان‌ستیزانه برای بردگی مانع از تکامل ما در زمینه توانایی و قدرت ذهنی شده است. اکثر موجودات فرازمینی بسیار ماهر هستند زیرا با این قدرت از قبل متجلی شده‌اند.

افراد بسیار کمی توانایی دستکاری محیط خود را تنها با استفاده از قدرت ذهن خود دارند. نژاد بشر در یک وضعیت ناعادلانه بزرگ قرار دارد که ما را در برابر سایر موجودات و نهادهایی که بسیار تکامل یافته و در استفاده از قدرت ذهن و روح خود ماهر هستند، ناتوان می‌سازد.

این مهارت‌ها تنها از طریق راهنمایی شیطان و شیاطین او که خدایان اصلی هستند، قابل دستیابی است. همه ما راه طولانی در پیش داریم.

چیزی که واقعاً مرا آزار می‌دهد این است که چقدر بسیاری از مردم خودمان با خدایمان، شیطان، رفتار می‌کنند. ما قوی‌ترین، زیباترین، دوست‌داشتنی‌ترین، سخاوتمندترین و دلسوزترین خدایی را داریم که وجود دارد.

مسیحیان کلیساهای زیبا، کلیساهای جامع، سرودهای زیبا می‌خوانند، مسلمانان روزی ۵ بار در مقابل «الله» تعظیم می‌کنند، بودایی‌ها معابد زیبا و پرزرق و برق می‌سازند، عبادت می‌کنند و بخور می‌سوزانند. این «خدایان» چه کار می‌کنند؟ «خدای» مسیحی بر سر همه پیروانش می‌ریزد، همانطور که آقای «الله» هم همین کار را می‌کند. بودا هیچ کاری نمی‌کند. علاوه بر این، پرستش‌کنندگان، به ویژه مسیحیان و مسلمانان، انرژی‌های خود را بر مرگ متمرکز می‌کنند و به انرژی منفی بسیار زشت، قاتلانه و ویرانگر متصل می‌شوند که برای لعنت کردن تمام بشریت و این زمین به طور کلی عمل کرده است.

اینجا ما با پدر شیطان روبرو هستیم - بسیاری از افراد ناکارآمد روانی ادعا می‌کنند: «اوه، او فقط یک نیرو است.» ما تشکر و ستایش و آیین‌های شکرگزاری بسیار کمی داریم. همیشه من، من، من است! من این را می‌خواهم! من آن را می‌خواهم! مردم چیزهایی را که از شیطان می‌خواهند دریافت می‌کنند و حتی لحظه‌ای برای تشکر توقف نمی‌کنند. آنها احمقانه خواسته‌ها و فرمان‌ها می‌دهند. این آموزه‌ها از کتاب‌های جادویی قدیمی یهودی/مسیحی می‌آیند که قرن‌هاست، سوءاستفاده معنوی را ترویج می‌کنند و بی‌احترامی شدید به شیطان و شیاطین او را تبلیغ می‌کنند.

برخی احمقان حتی پا را فراتر می‌گذارند و سعی می‌کنند «لوسیفر» را احضار کنند. برخی افراد نادان و بی‌اهمیت، سعی می‌کنند او را مانند یک خدمتکار برای حل یک زندگی عاشقانه بدبختانه احضار کنند. این بی‌احترامی شدید قرن‌هاست که ادامه دارد. همانطور که شخصیت در فیلم «دروازه نهم» گفت – «اورجی‌هایی از گوشت پیر، به نام استاد برگزار می‌شود.»

در یک نوار ویدئویی از یک آیین آنتون لاوی، زنی اندام تناسلی خود را بر یک شمایل مذهبی می‌مالد. هر کسی که خود را شیطان‌پرست می‌نامد، باید مدت‌هاست که از انجام رفتارهای جنسی ناشی از عقده‌های جنسی فراتر رفته باشد. اورجی‌ها را برای بعد نگه دارید.

شیطان در سال ۱۹۶۰ به یک روزنامه‌نگار ظاهر شد و اظهار داشت که از نحوه پرستش خود راضی نیست. او در ادامه به «یک دیوانه در زیرزمینش با پرده‌های پایین» اشاره کرد. او اظهار داشت که قبلاً در نبرد برای زمین پیروز شده است. چیزهایی وجود دارد که باید در نحوه ارتباط مردم با او تغییر کند. او و شیاطین قرن‌هاست که مورد چنین رفتار توهین‌آمیز و بی‌احترامی قرار گرفته‌اند. «اوه، او فقط یک نیرو است.»

اما در مورد کسانی که معتقدند از قبل «خدا» هستند و برای توانمندسازی خود کم یا هیچ کاری نمی‌کنند، سعی کنید سحر و جادوی خود را به عنوان یک آتئیست کامل، به تنهایی انجام دهید. برای من بسیار ریاکارانه است که به اصطلاح «شیطان‌پرستان» که از اعتراف به شیطان به عنوان یک موجود واقعی خودداری می‌کنند، در آیین‌های خود او و شاهزادگان تاج‌دار جهنم را فرا می‌خوانند.

توجه: موعظه بالا سال‌ها پیش نوشته شده است. دشمن می‌داند که شیطان و خدایان پاگانی اصلی ما بسیار واقعی هستند. دشمن تلاش می‌کند تا جمعیت را متقاعد کند که شیطان فقط «یک نیرو» است. شیطان همه چیز را در مورد دشمن می‌داند و می‌تواند دشمن را نابود کند. به همین دلیل دشمن بی‌وقفه تلاش می‌کند تا تمام توانایی و دانش معنوی را از مردم سلب کند و آن را با دروغ جایگزین کند، و مهمتر از همه، مردم را از شیطان دور نگه دارد. «همه یکی است» شعار دیگری از دشمن است. این شعار بسیاری از مقالات عصر جدید را آلوده کرده و ریشه کمونیسم است. مسیحیت و اسلام پیروان خود را به پذیرش کمونیسم سوق می‌دهند. تنها هدف مسیحیت و اسلام، آماده‌سازی پیروان برای اطاعت کامل و پذیرش آسان بردگی است. کمونیسم [که چیزی جز یک دولت برده‌داری نیست]، جان انسان‌های بی‌گناه را در مجموع بیش از صد میلیون نفر قتل عام، شکنجه و نابود کرده است. این با تفتیش عقاید تفاوتی ندارد. نام‌ها و چهره‌ها تغییر می‌کنند، اما همان افرادی هستند که از دشمن هستند. شیطان نماد آزادی، فردیت، تنوع و شورش علیه ظلم است.


بازگشت به صفحه خطبه ها

 

© Copyright 2003, 2005, 2015, Joy of Satan Ministries;
Library of Congress Number: 12-16457