بسیاری چیزها توسط برنامههای دشمن که خود را به عنوان "مذاهب" جا زدهاند، تحریف، کج و معوج و منحرف شده است. با ظهور مسیحیت، خدایان پاگان اصیل به عنوان هیولا مورد کفرگویی قرار گرفتند.
معنای اصلی واژه Demon از زبان یونانی باستان گرفته شده و بعدها به طور کامل توسط برنامههای دشمن تحریف شد تا به معنای "شر" به کار رود. Demon به معنای خدا یا الهه، "سرنوشت، سرنوشت یک شخص"، دیمن خودِ شخص [روح]، سهم یا سرنوشت تعیین شده فرد در زندگی است. [1] تمام فلاسفه باستان، به ویژه یونانیان، با Demons در ارتباط بودند که دانش معنوی را به آنها میدادند. نوشتههای آنها تحریف، بد ترجمه و مهمتر از همه نابود شد. هنگامی که مسیحیت حاکم شد، دروغهایی مبنی بر شرور بودن Demons برجسته شد.
Demon یک واژه یونانی باستان به معنای "دانشمند"، "خدا/خدایان" است و سپس واژهای برای روح انسان نیز هست. این مقدسترین اصطلاح برای اشاره به هر آنچه "الهی" است، بود. زیرا با توسعه معنوی، هر مرد و زنی میتواند یک "Demon" شود، همانطور که به ما توانایی "دانستن" و تبدیل شدن به موجودات الهی داده شده است، و قدرتها و الوهیت درونی خود را آشکار میکنیم.
واژه "Demon" همچنین ارتباط نزدیکی با سرنوشت و روح انسان دارد. به همین دلیل، متون فلسفی باستان از اصطلاحاتی مانند گفته معروف هراکلیتوس افسوسی استفاده میکنند که میگوید: "سرنوشت هر انسان، Demon اوست." روح انسان "Demonic" (دیوگونه) نامیده میشود، زیرا حاوی جوهر خدایان است. مدیتیشن این جوهر را به سطح میآورد.
چگونگی دستیابی به موارد فوق از طریق مدیتیشن است. Demons به عنوان کمک و یاری برای انسانها عمل میکنند تا ما نیز بتوانیم به این هدف نهایی برسیم.
واژه دشمن برای "Angels" (فرشتگان) نیز یک واژه یونانی باستان دزدیده شده و تحریف شده است. Angel از "Angelos" گرفته شده که صرفاً به معنای "پیامآور" است. پیامآور اصطلاح ضعیفی است و هرگز برای برابری با Demons یا خدایان استفاده نمیشود. "پیامآور" یک روح واسطه است که اطلاعات را منتقل میکند و نه چیز دیگری. علاوه بر این، به دلیل دروغهای ساخته شده توسط یهودیان، بسیاری از مردم به اشتباه از Demons میترسند. این فقط به دلیل جهل شخصی ناشی از اطلاعات نادرست رخ میدهد.
لقب "Demonios" که معادل صدا زدن کسی به عنوان "Demonic" است، به افرادی داده میشد که به نوعی چشمگیر یا با استعداد بودهاند. این اصطلاح به عنوان عنوانی برای افراد دارای پتانسیل چشمگیر استفاده میشد.
در بخش Demons در Joy of Satan، Demons با رتبه و اقتدار مختلف وجود دارند. بالاترین آنها، مانند چهار تاج برتر، مهمترین Demons هستند و از بالاترین قدرت برخوردارند، بنابراین معمولاً خدا نامیده میشدند. قدرت آنها غیرقابل تصور است. آنها لشکرهای بیشماری از Demons دیگر دارند که به نیابت از آنها برای کمک به بشریت کار میکنند.
در حالی که برخی در بالاترین سطح مانند پدر شیطان هستند، برخی دیگر هنوز به طور غیرقابل تصوری پیشرفتهتر از یک انسان هستند، اما هنوز در سطح بالاترین خدایان نیستند. یک مثال در اینجا Asmodeus است. Asmodeus بسیار قدرتمند است. آنها از نظر قدرت با هیچ انسانی قابل مقایسه نیستند، زیرا از نظر قدرت از آنها به میزان غیرقابل تصوری فراتر میروند. با این حال، آنها نیز در سطح خدایان نیستند، اما در حال پیشرفت به سوی این بالاترین سطح هستند. دیگری Valefor است که صعود او به مقام الوهیت نیز در تاریخ باستان تحت عنوان قهرمان باستانی Valerefontis ثبت شده است.
در اساطیر یونان باستان، بسیاری از انسانهای فانی وجود دارند که به قهرمانان و نیمهخدایان یا به سادگی Demons تبدیل شدهاند. هرکول یکی از این افراد است که در نهایت به یک افسانه تبدیل شد و در سراسر جهان شناخته شده است. Asclepius یک مرد فانی مشهور بود که به مقام الوهیت صعود کرد، در کنار آپولونیوس و موارد دیگر از انسانهای فانی سابق که از طریق دانش Magnum Opus جاودانه شدند.
شخصیت فرعون رامسس دوم، بزرگترین فرعون مصر، نمونهای است که او به عنوان خدا پرستش میشد، نه حتی به عنوان نیمهخدا یا Demon. قدرت او گسترده بوده است و هر یک از تجسمهای او بر روی زمین، کل مسیر تاریخ بشر را تغییر داده است. بیشتر این موارد به گذشتههای دور و نزدیک به "عصر طلایی" بشریت باز میگردد.
اطلاعات بیشتر در مورد برخی از این افراد در بخش Demons یافت خواهد شد، زیرا این چند شخصیت شناخته شده تحت Demons نگهبان مربوطه خود خواهند بود. این موارد معدود بودند، اما بسته به میزان کمک آنها به بشریت و میزان پیشرفت مردم در آن زمان، تقریباً به عنوان خدا پرستش میشدند.
هزیود، مهمترین عارف و فیلسوف باستان، به وضوح واقعیت مربوط به Demons را توضیح میدهد. او همچنین آشکارا میگوید که بسیاری از موجوداتی که در عصر طلایی در اینجا بودند، نه تنها اجداد بشریت امروزی بودند، بلکه البته در نسلهای بعدی به عنوان خدا پرستش میشدند. خدایان از ابتدا به ما اهمیت میدادند.
به گفته هزیود [2]، که یکی از بزرگترین مراجع معنوی در سطح جهان در زمان خود بود، بسیاری از این موجودات عصر طلایی، در واقع اکنون خدایان و راهنمایان انسانهای این عصر هستند، تا آنها نیز بتوانند از نظر معنوی به آنچه ما میتوانیم دست یابیم. بسیاری از این Demons، اکنون مسئول کمک به بشریت هستند. هر فردی که به شیطان تقدیم میکند و روح خود را بیدار میکند، Demon نگهبان خود را نیز دریافت خواهد کرد که مسئول محافظت و پیشرفت او خواهد بود.
بیشتر خدایان عالی رتبه، حتی از این Demons نیز بالاتر هستند و قدرتهای بسیار بیشتری دارند. آنها همه مانند یک خانواده با هم کار میکنند.
تمام Demons در بخش Joy of Satan با انسانها دوستانه هستند، میخواهند با بشریت کار کنند و هنگامی که به درستی از طریق پدر شیطان به آنها نزدیک شوند، به شیوهای دوستانه و مثبت نسبت به افرادی که میخواهند با آنها کار کنند، پاسخ خواهند داد. آنها خدایان اصیل بشریت هستند. تعداد بسیار بسیار کمی از آنها، دهها هزار سال پیش انسان بودهاند و بنابراین درک میکنند که بشریت برای پیشرفت معنوی به کمک نیاز دارد.
برعکس، داستانهای یهودیان در مورد اینکه "Demons شرور هستند"، اعتقادی که در تمام افسانههای یهودی و مسیحیت یا اسلام نشأت گرفته از آن آشکار شده است، صرفاً به این دلیل است که آنها قرنها به آنها کفر گفتهاند، فرهنگی حول حمله به آنها ساختهاند و آنها را در سراسر جهان بدنام کردهاند.
این دروغ ساختگی به این دلیل انجام شد که این موجودات شرور میخواستند مانع پیشرفت معنوی بشریت شوند، ما را از اجداد و موجودات خردمندمان جدا کنند تا ما را به بردگی بکشند. بدون دانش معنوی، بشر میتواند به بردگی گرفته شود و به چیزی بهتر از یک حیوان تبدیل نشود. قدرتهای شریر این را میدانند و تمام این دانشی را که اکنون Joy of Satan احیا کرده است، منحرف کردهاند.
هدف نهایی مسیر شیطانپرستی معنوی، دستیابی به Magnum Opus است، به معنای "کار بزرگ" و هدف کاربرد فلسفی دانش معنوی است. این نشان دهنده تبدیل روح به "طلا" و بازآفرینی روح به مقام الوهیت است.
[1] یوانس استاماتاکوس، "فرهنگ لغت زبان یونانی باستان"، صفحه 241.
[2] هزیود آشکارا ادعا میکند که مردم عصر طلایی به "Demons" تبدیل شدند، هزیود: کارها و روزها، ترجمه هیو جی. اولین-وایت:
"(سطرهای 109-120) نخست خدایان جاودانی که در المپ ساکنند، نژادی زرین از انسانهای فانی آفریدند که در زمان کرونوس میزیستند، هنگامی که او در آسمان سلطنت میکرد. و آنها مانند خدایان بدون غم دل، دور و آزاد از رنج و اندوه میزیستند: پیری بدبخت بر آنها چیره نمیشد؛ بلکه با پاهای و بازوهای هرگز ناتوان، با مهمانیهایی فراتر از دسترس همه بدیها شادمانی میکردند. هنگامی که میمردند، گویی خواب بر آنها چیره شده بود، و همه چیزهای خوب را داشتند؛ زیرا زمین بارور بدون اجبار به آنها میوههای فراوان و بیدریغ میداد. آنها در آسایش و صلح در سرزمینهای خود با بسیاری از چیزهای خوب، سرشار از گلهها و محبوب خدایان مبارک میزیستند.
(سطرهای 121-139) اما پس از آنکه زمین این نسل را پوشاند -- آنها ارواح پاک نامیده میشوند که در زمین ساکنند، و مهربان، رهاییبخش از آسیب و نگهبانان انسانهای فانی هستند؛ زیرا آنها همه جا بر روی زمین سرگردانند، پوشیده در مه و مراقب داوریها و اعمال ظالمانه، بخشندگان ثروت؛ زیرا این حق سلطنتی را نیز دریافت کردند؛"
نقل قولهای روشنگر بیشتر:
Daemon: "در اساطیر یونان، روحی واسطه بین انسانها و خدایان. Daemons مانند کسی که سقراط را راهنمایی میکرد، به عنوان مشاور و نگهبان انسانها عمل میکنند."
تعریف دیگر از دانشنامه بریتانیکا، چاپ 1973:
"اصطلاحی عمومی یونانی برای یک نیروی ماوراء طبیعی. به قدمت هزیود، مردگان عصر طلایی به daemons تبدیل شدند، و بعدها گمانهزنیهای فلسفی آنها را پایینتر از خدایان، اما برتر از بشریت تصور میکرد. بنابراین مسیحیان اعمال خدایان پاگان را به daemons نسبت دادند، که به عنوان فرشتگان سقوط کرده شناخته میشدند."
این نقل قول از دانشنامه کاتولیک بسیار روشنگر است:
به همین ترتیب یونانیان و رومیان ممکن است خدایان خود را پرستیده باشند، با این باور خوشبینانه که آنها خوب هستند. اما کتب مقدس مسیحی اعلام میکنند که تمام خدایان غیریهودیان، شیاطین هستند.
نقل قول بالا از دانشنامه بریتانیکا ادعا میکند که Daemons پایینتر از خدایان هستند. این تا حدی درست است زیرا برخی از آنها دورگههای انسانی [نیمهخدایان] هستند که هم از نظر روحی و هم از نظر جسمی جاودانه شدهاند و دارای چیزی هستند که "قدرتهای ماوراء طبیعی" نامیده میشود. Demons در Goetia همگی خدایان پاگان اصیل هستند. برخی مانند Asmodeus نیمهخدا هستند.
© Copyright 2018, 2021 Joy of Satan Ministries;