یک نویسنده درباره تعاملاتش با فرشتگان نوشت. او از آنها برای شفای خود کمک خواست. فرشتگان هیچ دانش یا اطلاعاتی به او ندادند، جز اینکه مشکلش "عاطفی" است.
حقیقت این است که بیشتر بیماریهای جسمی عاطفی نیستند، بلکه تغذیهای هستند. خود شیطان به من گفت برای چند مشکلی که داشتم چه مصرف کنم. مشکلات اکنون کاملاً تحت کنترل هستند. شیطان و شیاطین او در ارائه اطلاعات و دانش بسیار صریح و یاریرسان هستند. من مشکل دیگری دارم که او میخواهد خودم درمانش کنم؛ او راهش را به من گفت و دیمون من توصیههای خوبی به من داد.
بیشتر افرادی که به فرشتگان مراجعه میکنند، چیزی جز خودتخریبی و سرزنش به دست نمیآورند. فرشته معمولاً به فرد بیچاره میگوید که به نحوی مسئول وضعیت خود است و باید "مهربانتر" باشد یا "نباید نفرت یا خشمی داشته باشد." انکار احساسات قطعاً برای سلامت عاطفی، جسمی یا روانی خوب نیست. با سرکوب به اصطلاح احساسات پست خود، در واقع خود را مستعد بیماریها میکنیم. نشانه دیگر فرشتگان، خودداری از به اشتراک گذاشتن اطلاعات ارزشمند است.
به لطف پدر شیطان، دو مشکل اصلی من اکنون از بین رفتهاند. آنچه او به من گفت، هرگز خودم نمیتوانستم بفهمم. درود بر شیطان!
همچنین میخواهم اینجا اضافه کنم که چگونه در مستندها، فیلمها و کتابها از موجودات فرازمینی میشنویم که درباره آنچه بشریت با زمین کرده و چقدر همه فاسد هستند، هشدار میدهند. باز هم، این موجودات از دشمن هستند. این زمین به احتمال زیاد توسط همین موجودات مورد حمله قرار گرفته است، که از طریق برگزیدگان خود برای نابودی تمدن و بشریت تلاش کردهاند. بشریت به دلیل نفوذ مسیحیت، اسلام، و ریشه آنها یهودیت، در این وضعیت وحشتناک قرار دارد. تمام کاری که این برنامهها انجام دادهاند، ایجاد آشفتگی در ذهن توده است که به تخریب شدید منجر شده است. این برنامهها به شدت بر مرگ تمرکز دارند و برای مرگ زندگی میکنند. دشمن مشکل را ایجاد میکند و سپس کسانی را مقصر میداند که هیچ ارتباطی با آن نداشتند. سپس، دشمن راهحل خود را ارائه میدهد. توجه داشته باشید که تمام کارهایی که این موجودات شرور انجام میدهند، فقط انتقاد شدید و سرزنش است. آنها هرگز هیچ دانش معقولی ارائه نمیدهند یا هیچ راهحلی پیشنهاد نمیکنند.
با تمرین روزانه مراقبه قدرتی، هاله خود را تقویت خواهید کرد و این به نوبه خود به شما قدرت لازم را میدهد تا افکار و خواستههای هدایتشده خود را به واقعیت تبدیل کنید. یک هاله قدرتمند همچنین منجر به ایمنی قوی و شفای مشکلات مختلف جسمی میشود.
شیطانپرستی حقیقی درباره شدن، رشد کردن و تکامل یافتن است. در ابتدا، شیطان و شیاطین او در مواقع نیاز به ما کمک میکنند. هدف شیطانپرستی این است که ما خودمان را قدرتمند کنیم. این مانند کودکی است که بزرگ میشود و از والدین خود مستقل شده و قدرت، دانش و اعتماد به نفس لازم را برای عمل به تنهایی به عنوان یک بزرگسال سالم و متعادل پیدا میکند. در حالت ایدهآل، فرد باید قوی، با اعتماد به نفس، مستقل شود و کنترل زندگی، سرنوشت و اهداف زندگی خود را در دست گیرد.
دشمن میخواهد ما را نادان و محدود نگه دارد. یک مثال خوب، نویسندهای است که کار فرشتگانی را که به او وارد میشدند و به شفای مشتریانش که از بیماریها و جراحات رنج میبردند، کمک میکردند، ستایش و تمجید میکرد. او لاف میزد که چگونه هم او و هم مشتری دستهای فرشته و "توانایی شفابخش فوقالعاده آنها" را در مناطق مشکلدار احساس میکردند.
اول از همه، این کار واقعاً چه میکند؟ این کار هم مشتری و هم درمانگر را به معلولهای وابسته تبدیل میکند. هیچ دانشی داده نمیشود. هیچ سطح بالاتری از قدرت شخصی برای انجام این کار به تنهایی به دست نمیآید. در واقع، این کار هر دو، درمانگر و بیمار را به وجودی وابسته به موجودیتهای بیرونی محکوم میکند؛ بودن در رحم و هوس چیزی خارج از هر دو که تمام تصمیمات را میگیرد و انرژی آنها را در قالب ستایش برای کاری که هر یک میتوانستند به تنهایی با داشتن دانش و به کارگیری آن انجام دهند، میگیرد.
بسیاری از مشکلات به دلیل حفرهها و نشتها در میدان انرژی هاله هستند. اینها میتوانند ناشی از آسیبهای دوران کودکی، چه جسمی و چه عاطفی، باشند که فرد به نحوی قربانی شده است، یا حتی در بزرگسالی؛ از جراحی یا حوادث. حفرهها در هاله میتوانند دریچهای به روی موجودیتهای ناخواسته، بیماریها و مشکلات سلامتی باز کنند.
هیروگلیفها و کندهکاریها در بسیاری از معابد و اهرام مصر برای این هستند که چیزی به ما بگویند. حالت کلاسیک با بازوهای ضربدری روی سینه دلیل دارد - برای محافظت از چاکرای قلب. این هشدار میدهد که به چیزهای اشتباه دل نسوزانید یا به کسانی که شایسته هیچ کمکی نیستند، کمک نکنید. همدردی با دشمن یا دشمنان و برنامههای آنها در مورد جنگ معنوی فقط منجر به سقوط فرد میشود و این در طول هزارهها به تمام مردم و ملتها گسترش یافته است.
انسانها با عشق و پذیرش رشد میکنند. نوزادی که از عشق محروم میشود، اغلب رشد نمیکند و اگر هم رشد کند، بیشتر آنها از نظر ذهنی، عاطفی و حتی جسمی برای همیشه دچار نقص خواهند بود. عشق بخش اساسی از ساختار وجودی ماست. موجوداتی که میخواهند ما را نابود کنند، این را میدانند. تمرکز جنبش عصر جدید گمراه بر "عشق بیقید و شرط" [چنین چیزی در واقعیت وجود ندارد، صرف نظر از اینکه چگونه آن را منطقی و دروغ به خود میگویند]، بسیار خطرناک است و کسانی را که این توصیه را میپذیرند، قربانیان آمادهای برای انواع موجودیتها میسازد. این طرح انگل ناصری است که تقریباً همیشه با آغوش باز به تصویر کشیده میشود، چاکرای قلب را نمایان میکند و قربانی شدن را تشویق میکند.
خونآشامی روانی در بیشتر موارد از احساسات تغذیه میکند. گاهی اوقات اعضای خانوادهای هستند که آزاردهنده هستند و برخی دیگر که میدانیم برای ما بد هستند، با این حال به آنها اجازه میدهیم که به ما آزار رسانند یا ما را دستکاری کنند، به دلیل یک آسیبپذیری عاطفی غیرقابل کنترل که نسبت به آنها داریم.
فرد گشوده و آسیبپذیر است و به آنها اجازه ورود میدهد. آنها متصل میشوند، ارتباط برقرار میکنند و کنترل میکنند. ما به نحوی احساسات خود را به روی آنها گشودهایم. ناصری و دیگر موجودیتهای ناخواسته به همین طریق وارد میشوند. کودک خردسالی که به کلیسا و مدرسه یکشنبه میرود، دائماً به "دوست داشتن عیسی" مجبور میشود. به ما گفته میشود: "خدا عشق است." همین دروغها در مورد ناصری نیز صدق میکند. این یکی از آسیبپذیرترین بخشهای انسان را باز میکند تا توسط این موجودیتهای ناخواسته و مضر کنترل شود. انرژی عشق توسط این موجودیتها مورد بهرهکشی قرار میگیرد و استفاده میشود، همانطور که یک انگل از میزبان خود تا نابودیاش استفاده میکند و آن را خشک میکند. همانطور که همه شما میبینید، این موجودیتها کنترل بسیاری از افراد عصر جدید را به دست میگیرند و از طریق آنها کار میکنند.
علاوه بر این، عشق میتواند بر قضاوت و استدلال فرد تأثیر بگذارد. بیگانگان دشمن و انسانهای برگزیده آنها این را میدانند و از آن سوءاستفاده میکنند.
یک هاله ضعیف با حفرهها، فرد را در برابر انواع چیزها آسیبپذیر میکند. به یاد داشته باشید، موجودیتهای منفی از ترس و دیگر احساسات انسانی تغذیه میکنند. این دلیل دیگری است که آموزههای مسیحی، با تلقین پیروان خود با تهدیدهای "آتش جهنم" ابدی و "لعنت"، احساس ترس را به حداکثر میرسانند. این کار برای این انگلها بسیار آسانتر میکند که ناخودآگاه به هالههای این افراد متصل شده و از انرژی آنها استفاده کنند. تمام اینها یک چرخه معیوب میشود. برای بستن حفرهها در هاله، ابتدا باید یک میدان انرژی قوی داشت. اغلب، پس از ماهر شدن در مراقبه قدرتی، میتوان مکان حفرهها را حس کرد. با هدایت مکرر انرژی به حفرهها و گسترش هاله در داخل و اطراف مناطق حفرهها، به مرور زمان آنها بسته خواهند شد.
© Copyright 2003, 2005, 2015, Joy of Satan Ministries;
Library of Congress Number: 12-16457