ما همگی به خوبی آگاهیم که او از تمام ادعاها و اظهارات یهودی/مسیحی در مورد اینکه شیطان‌پرستی چیست، چگونه جشن می‌گیریم و بدتر از همه، آن‌ها ادعا می‌کنند او چگونه موجودی است، به ستوه آمده است.

- شیطان یک هیولای هالووین نیست.

- شیطان یک خون‌آشام، شبح یا غول نیست.

- شیطان شاخ و دم قرمز ندارد.

- شیطان مربوط به قبرستان‌ها، فرشته مرگ، اسکلت‌ها یا وحشت نیست.

این مزخرفات از مسیحیان می‌آید. از آن برای کفرگویی، تحقیر و تمسخر او استفاده می‌شود. همین امر در مورد شیاطین او نیز صدق می‌کند.

برای بسیاری از ما، هالووین یک تعطیلات مورد علاقه است. من خودم فیلم‌های ترسناک و غیره را دوست دارم. نکته اینجاست که چگونه این‌ها تحریف شده‌اند تا تصویری نادرست و توهین‌آمیز از شیطان و خدایان اصلی (که اکنون به عنوان «شیاطین» برچسب خورده‌اند) ارائه دهند.

از خود بپرسید اگر مردم ماسک‌های وحشتناک بزنند و به عنوان شما یا یکی از اعضای خانواده‌تان یا یکی از عزیزانتان بیرون بروند، چه احساسی خواهید داشت.

در این تاریخ باید به پدر شیطان احترام گذاشته شود، نه اینکه توسط کسانی که به هر آنچه مسیحیت دیکته می‌کند که او هست، ایمان دارند و آن را تکریم می‌کنند، مورد تمسخر قرار گیرد. فکر می‌کنید اگر کسی لباس ناصری را بپوشد و بیرون برود، چقدر دوام خواهد آورد؟ به احتمال زیاد، توسط برخی از مسیحیان بنیادگرا مورد حمله قرار می‌گیرد.

یا، اگر هالیوود فیلمی بسازد که ناصری و هم‌مسلکانش را به عنوان هیولاهای وحشتناک به تصویر بکشد.

هالووین زمان بسیار خوبی برای لباس‌های مبدل، هیولاها و غول‌ها، تصاویر مرگ و غیره است. زمانی برای خلاقیت و افراط. این یکی از تعطیلات اصلی ماست، اما تصاویر منفی که پدر را تحقیر می‌کنند باید از بین بروند.

او از این وضعیت خسته شده است و به روحانیون اطلاع داده است که این توهین‌ها را تأیید نمی‌کند. برای مدت طولانی، بسیاری از شیطان‌پرستان با ایده‌های مسیحی درباره شیطان و شیاطین او همراهی کرده‌اند؛ آنچه مسیحیان ادعا می‌کنند آن‌ها هستند و آنچه آن‌ها ادعا می‌کنند دین ما در مورد آن است، به جای اینکه شیطان را برای کسی که واقعاً هست، بدون تمام تعصبات دروغین و تحریف‌شده مسیحی ببینند.

درباره سمهین:

تعطیلاتی که به عنوان «هالووین» شناخته می‌شود، در اصل «سمهین» نامیده می‌شد، یک کلمه سلتی به معنای «پایان تابستان». در دوران باستان، ادیان بر اساس طبیعت بودند، جایی که بشریت در هماهنگی با زمین، تغییر فصول و تغییرات ستارگان در آسمان زندگی می‌کرد. این جوهر شیطان‌پرستی است؛ آنچه طبیعی است.

چرخه‌های اصلی سال و محصولات، زمان‌های مهمی برای جشن‌ها، آیین‌ها و مراسم بودند. سامهاین زمان برداشت محصول و پایان یک سال، زمان آماده‌سازی بود؛ ذخیره محصولات و آماده شدن برای سرمای زمستان. شب اول نوامبر شب سال نو سلتی بود. این تعطیلات زمان برداشت محصول، زمان پایان‌ها، مرگ و میر بود، زیرا زندگی گیاهی می‌مرد و سرما فرا می‌رسید. سامهاین همچنین زمان تکریم مردگان بود. دروئیدها آتش‌های بزرگ می‌ساختند که آن‌ها را مقدس می‌دانستند، به افتخار سال نو سلتی.

باوری غالب به وجود یک خدای سلتی مردگان معروف به «سمهین» وجود داشت. با تحقیقات و مطالعات گسترده‌ای که توسط بسیاری از محققان انجام شده است، تقریباً همه موافقند که این خدا وجود نداشته است.

تقریباً تمام منابعی که به الهه مرگ معروف به «سمهین» اشاره می‌کنند، مسیحی هستند و آن‌ها (طبق معمول) هیچ مرجع معتبری برای اثبات ادعاهای خود ندارند.

سامهاین قرن‌ها قبل از تسلط مسیحیان بر تعطیلات پاگان جشن گرفته می‌شد. برای دین مسیحی متجاوز، هر خدای دین قدیمی «شرور» تلقی می‌شد و بنابراین در زمان «خطر» برای «روح هر فرد نیکوکار کلیسا» به ویژه نامطلوب بود. به همین دلیل مسیحیان این آیین مرگبار را سرکوب کردند و یک روز بعد آن را با «روز همه ارواح» جایگزین کردند.

رسم قاشق‌زنی در هالووین در ایرلند نشأت گرفت، زیرا گدایان در ۳۱ اکتبر در خانه‌ها را می‌زدند و درخواست صدقه می‌کردند. هدایا برای «ماک اولا»، خدایی که گفته می‌شد خانه هر کسی را که سخاوتمند نبود، ویران می‌کند، بود. فانوس‌های جک لنترن نیز منشأ ایرلندی داشتند؛ نام آن‌ها از مردی به نام «جک» گرفته شده است. داستان می‌گوید که جک خسیس بود و وقتی مرد، اجازه ورود به بهشت را نیافت و همچنین با شیطان شوخی می‌کرد، بنابراین به جهنم نیز راه نیافت، بلکه محکوم به سرگردانی ابدی در زمین شد. او فقط یک فانوس کوچک برای روشن کردن راه خود داشت و به همین دلیل به جک او لنترن معروف شد. البته، ارواح، خون‌آشام‌ها و غول‌ها به دلیل ترس طبیعی انسان از مرگ و اینکه سمهین تعطیلات مرگ بود، با این تعطیلات مرتبط شدند.