پس از سالها تحقیق در مورد شیطانپرستی، دریافتیم که ریشههای آن در خاور دور است. هنگام شروع تحقیق در مورد شیطانپرستی، معمولاً به سمت علوم خفیه غربی نگاه میشود. علوم خفیه غربی به طور کامل فاسد شده و با پلیدی یهودیان آلوده گشته است. تقریباً همه چیز در علوم خفیه غربی ریشه در خاور دور دارد.
علوم خفیه غربی پر از حروف عبری، عددشناسی، فرشتگان و دیگر پلیدیها است. خدایان اصلی ما که دانش معنوی را به ما عطا کردند، مورد کفر قرار گرفته و به هیولاهای زشت تبدیل شدهاند. هنگامی که همه اینها را به ریشههایشان در خاور دور بازمیگردانیم، نام خدایان ما در زبان سانسکریت مورد احترام قرار گرفته و به جایگاه والایی که شایسته آن هستند، میرسند. نام "شیطان" که در عبری به معنای "دشمن" است، در سانسکریت به معنای حقیقت و خدای خالق است. البته، مردم دروغ، حقیقت را دشمن فانی خود میدانند. "شیطان" در عبری از حروف: سین، تت و نون پایانی تشکیل شده است. عبری از راست به چپ خوانده میشود [برعکس انگلیسی].
اگر کسی به این شک دارد، کافی است حروف بالا را در یک فرهنگ لغت عبری جستجو کند و خواهد دید که به "دشمن" و "اهریمن" ترجمه میشود. همچنین میخواهم در اینجا در پاسخ به اطلاعات نادرست [خودم نیز در این مورد اشتباه میکردم و فکر میکردم این با هاتا یوگا ارتباط دارد، تا زمانی که عبری را مطالعه کردم]، اضافه کنم که برخی ادعا میکنند بین "ها شیطان" و "شیطان" تفاوت وجود دارد، گویی دو شخصیت متفاوت هستند. اینطور نیست. "ها" در عبری به معنای "الـ" (حرف تعریف) است. بنابراین در ترجمه، ما دشمن [شیطان] و دشمن اصلی [ها شیطان] را داریم و نه بیشتر. این اطلاعات را به این مقاله اضافه میکنم با توجه به سوالاتی که در طول سالها در گروههای ایمیلی JoS در این زمینه مطرح شده است.
تمدن در خاورمیانه آغاز نشد، آنطور که به ما القا شده است. سومر، مصر و دیگر تمدنهای باستانی آموزههای معنوی و دانش علوم خفیه خود را از خاور دور به دست آوردند. حتی در مقدمه ویرایش مدرن کتاب نکونومیکون، ویراستاران اذعان دارند که این متن ریشه در سانسکریت دارد. هر کسی که دانش سانسکریت داشته باشد، میتواند با دیدن بسیاری از کلمات و نامها در آن کتاب، صحت این موضوع را تشخیص دهد.
رایشسفورر هاینریش هیملر که یک شیطانپرست بود، حقیقت ریشههای معنوی ما در خاور دور را میدانست و یک هیئت اعزامی به تبت فرستاد، جایی که آلمانیها به خوبی مورد استقبال قرار گرفتند. این هیئت اعزامی حدود ۳۰ راهب بودایی تبتی را به برلین آورد که همگی در بهار ۱۹۴۵ با سقوط رایش سوم، در یک خودکشی آیینی گروهی جان باختند.
شیطانپرستی واقعی را میتوان در کندالینی [مار] یوگا و تانترای مسیر دست چپ یافت. متأسفانه، مانند هر چیز دیگری، در رشتههای ذکر شده در بالا نیز فسادهایی رخ داده است، جایی که ابزار یهودی مسیحیت نفوذ کرده است، اما اکثر شما که به شیطان اختصاص دارید، حقیقت را در اصول اساسی احساس خواهید کرد. کسب دانش به معنای غربال کردن ناخالصیها است.
یهودیان در تلاش وسواسگونه و بیامان خود برای تسلط بر جهان و گرفتن جای خدای خالق واقعی ما که به نام شیطان شناخته میشود، از هر آنچه در توان داشتهاند برای نابودی، تحریف و فاسد کردن تمام دانش معنوی واقعی استفاده کردهاند. قتل عام کشیشان و حکیمان غیریهودی، نابودی سیستماتیک از طریق نفوذ در هر سازمان برجسته علوم خفیه غیریهودی، مانند فراماسونری [که اکنون ابزار دیگری برای کمونیسم یهودی است]، بر جای گذاشتن ردپای طولانی از قتلها، و قتلها و دروغهای بیشتر برای پوشاندن بوی گند تمام این فساد وحشتناک کوشر. نتیجه نهایی کمونیسم است، که حذف نهایی تمام دانش معنوی/خفیه از جمعیت غیریهودی است، در حالی که اربابان یهودی جایگاه "خدا" را به خود اختصاص میدهند.
در آمادهسازی برای همه اینها، تقریباً هر صفحه از کتاب مقدس یهودی/مسیحی کلمه "یهودی"، "یهودیان" و/یا "اسرائیل" را در خود دارد. دستور کار آنها بر اساس گرفتن نامها، مکانها، تاریخهای مهم و مفاهیم از غیریهودیان و جایگزینی آنها با شخصیتهای ساختگی، کهنالگوها و آموزههای فاسد خود است تا ما را از نظر معنوی خلع سلاح کنند. آنها از این دروغها برای ادعای بنیانگذاری تمام ادیان، تمدنها و آموزههای معنوی استفاده میکنند، بزرگترین دروغ آنها این است که "برگزیدگان خدا" هستند. بخش زیادی از این موضوع نیز ناخودآگاه است. مدارس انحصاری یهودی که یهودیان در آنها یاد میگیرند چگونه بحث کنند و دانشی را که برای نابودی غیریهودیان نیاز دارند به دست آورند، "شیوا" نامیده میشوند. این نام از قدرت مردانه کندالینی، همسر شاکتی زنانه، دزدیده شده است. به عبارت دیگر، مغزهایی که قدرت معنوی را برای تجلی در سطح مادی به روشی خاص هدایت میکنند. کسانی که در این زمینه آگاه هستند، به راحتی میتوانند ارتباط را ببینند.
بسیاری از کتابهای درسی، حتی در سطح دانشگاهی، ادعا میکنند که یهودیت قدیمیترین دین است، که یک دروغ است. یک نمونه بارز از استفاده از تاریخ ساختگی، دولت فلسطین است. آنها این دولت را از طریق دروغ به دست آوردند. از آن زمان، مردم فلسطین به طرز وحشتناکی رنج بردهاند. از زمان تأسیس دولت راهزن اسرائیل، هرگز صلحی در خاورمیانه وجود نداشته است. این دروغها به مردم یهود امتیازات ویژه و تاریخی داده است که حق آن را ندارند.
قدرت علوم خفیه در درون همه ماست. با حذف این دانش و نگه داشتن آن برای خود، یهودیان میتوانند هر کسی را که انتخاب کنند نفرین کنند، و قربانی غیریهودی بدون هیچ دانش یا قدرت معنوی بیدفاع است. آنها حتی در پروتکلهای بزرگان صهیون به این موضوع و بیشتر از آن لاف زدهاند و اظهار داشتهاند که هالهای از محافظت در اطراف تمام مردم خود قرار دادهاند، بنابراین وقتی اوضاع واقعاً برای همه غیریهودیان خراب میشود [به دلیل تحریک یهودیان با یکدیگر میجنگند]، خودشان محافظت خواهند شد.
مسیحیت نه تنها دانش معنوی را حذف کرده و آن را با دروغهای یهودی جایگزین میکند، بلکه از طریق استفاده از انرژیهای مؤمنان، خود را نیز تداوم میبخشد. این ابزار قدرتمند یهودی باید نابود شود، زیرا نتیجه نهایی آن کمونیسم یهودی است، همانطور که به راحتی میتوان در پیام کلی کتاب مقدس و در موعظههای شخصیت ساختگی یهودی ناصری دید.
"مایا" در سانسکریت به معنای "توهم" است. بسیاری نگران تقویم "مایا" هستند که پایان جهان را در سال ۲۰۱۲ ذکر میکند. با توجه به تحقیقاتی که انجام دادهام [هنوز کارم در این زمینه به پایان نرسیده است]، نام بسیاری از تمدنها، به ویژه بسیاری از تمدنهای باستانی، ریشه در سانسکریت دارند، مانند سومر/سومرآریایی. ارتباط مایا منطقی به نظر میرسد. ما معتقدیم که ۲۰۱۲ ممکن است سالی باشد که غیریهودیان به طور کلی از طلسم و فریب یهودی مسیحیت بیدار شوند.
یک خاخام یهودی زمانی اظهار داشت که حرف عبری "واو" که در عددشناسی آنها شش است، همچنین W سامی است. WWW [شبکه جهانی اینترنت] برابر با "۶۶۶" است که یهودیان آن را "هیولا" نامیدهاند. اطلاعات در اینترنت قابل کنترل نیست. این باعث نابودی آنها خواهد شد.
در پایان، میخواهم اطلاعات بسیار مهمی را در مورد آموزههای شرقی که اکنون در دسترس ما هستند، اضافه کنم. مانند اکثر چیزها، بخش زیادی از آنچه امروز در اختیار داریم، با دروغهای مسیحی آلوده شده است، تفاوتی با آموزههای "عصر جدید" ندارد، که پاگانیسم و جادوگری مسیحی شده هستند. هنگام تحقیق در مورد کندالینی یوگا و تانترای مسیر دست چپ، میتوان در ذات، نمادها، مانتراها، کلمات و تکنیکها، جوهر و اساس شیطانی را در اینجا مشاهده کرد.
مهمترین کاری که میتوان هنگام خواندن هر چیزی در مورد یوگا انجام داد این است که متوجه شد بخش زیادی از آنچه اکنون در دسترس ماست، فاسد شده است. دانش معنوی به طرز وحشتناکی با لحنهای مسیحی و آلودگی روحی مرتبط، هتک حرمت و کفرآمیز شده است. "قوانینی" به این شکل وجود ندارد. تمام مزخرفات مربوط به تجرد، پرهیز از خوردن غذاهای خاص، رعایت فضایل خاص، عدم تمایل و بیعلاقگی، و موارد مرتبط، نه تنها ناخالصی هستند، بلکه در بسیاری از جهات توصیههای بسیار مضری هستند. این محدودیتها، همراه با توصیههای مرتبط آنها در مورد چگونگی بالا بردن مار، باز کردن چاکراها، همتراز کردن چاکراها، و موارد بسیار دیگر عمداً هتک حرمت شدهاند تا از دستیابی اکثر مردم به مقام الوهیت جلوگیری کنند، و برای درصد کمی که در بالا بردن این انرژیها موفق هستند، اکثر آنها مانند گوپی کریشنا با مشکلات بسیار جدی و بسیاری نیز با فاجعه شخصی روبرو شدهاند. من به اندازه کافی مطالعه، همراه با تجربه شخصی انجام دادهام که این را بدانم. علاوه بر این، آن "عدم تمایل" که در بسیاری از آموزههای شرقی [که با پلیدی مسیحی آلوده شدهاند] مدام تکرار میشود، به تنهایی - میتوان دید که کاملاً مزخرف و دروغ است. عدم تمایل کامل = مرگ. اگر کسی واقعاً "هیچ تمایلی" نداشت، آنگاه مدیتیشن نمیکرد، و همچنین برای پیشرفت خود و جستجوی روشنگری تلاش نمیکرد. او مرده بود. این آموزههای دروغین برای خلع سلاح و جلوگیری از استفاده کسانی که از رشتههای بالا قدرت کسب میکنند، وجود دارند. استفاده از قدرتهای ما از طریق جادوی سفید و سیاه چیزی است که دشمن بیش از همه از آن میترسد. به همین دلیل این آموزهها فاسد شدهاند. در مورد عدم تمایل، تنها حقیقت در این مورد این است که اگر کسی تمرینات را با وفاداری انجام دهد، این باعث توقف میل به مواد مخدر تغییر دهنده ذهن و رذایل مرتبط میشود.
تانترای مسیر دست چپ واقعی، زندگی کردن به تمام معنا، افراط در لذت، در حالی که برای روشنگری از طریق مدیتیشن و دانش تلاش میشود - راه شیطانی. بسیاری از کتابها در مورد یوگا با یکدیگر تناقض دارند، که اطلاعات فاسد را نشان میدهد. باید ذهن خود را باز کنید و مانند خواندن هر چیزی - آن را به روش شیطانی بخوانید - مزخرفات مسیحی را که متأسفانه تقریباً همه چیز را آلوده کرده است، غربال کنید.
در توانمندسازی خود، حقیقت را بدانید، و من در اینجا از تجربه صحبت میکنم:
هیچ قانون غذایی خاصی وجود ندارد.
هیچ روش خاصی برای زندگی یا بودن وجود ندارد - به عبارت دیگر، شما آزاد هستید که خودتان باشید و زندگی خود را آنطور که انتخاب میکنید زندگی کنید.
هیچ تابوی جنسی وجود ندارد، به این معنی که شما آزاد هستید که هر طور که انتخاب میکنید، با هر کسی که انتخاب میکنید، و هر چند وقت یکبار که انتخاب میکنید، رابطه جنسی داشته باشید.
تنها چیزی که در این رشتهها مرتبط است، تمرین مداوم است و نه بیشتر. جوهر این آموزهها همه در مورد توسعه قدرتهای ذهن و روح است که برای همه در جهان باز است. لازم نیست زندگی خود را طبق قوانین خاصی زندگی کنید. انرژی کاری را انجام میدهد که به آن گفته میشود. تنها چیزی که نیاز است، دانش دقیق است. دانش چگونگی رسیدن به آنجا و چگونگی قدرتمندترین بودن شما.
به عنوان شیطانپرستان، ما برای موارد زیر تلاش میکنیم:
توسعه و پیشبرد قدرتهایی که به نام "سیدهیها" شناخته میشوند، مانند تلهکینزی، تلهپاتی، شناوری، و غیره. اینها هدایایی از شیطان به ما هستند.
توسعه قدرتهای شخصی ما در ایجاد تغییرات مطلوب در زندگی خود و/یا در زندگی دیگران با استفاده از قدرتهای ذهن و روح ما.
استفاده از هر قدرتی که از انجام یوگا، مدیتیشن، مانترا و غیره به دست میآوریم، برای بهبود زندگی خود، برقراری عدالت در صورت ظلم به ما، کسب ثروت، شفا و/یا هر چیز دیگری که آرزو داریم.
بیشتر آموزهها و اصول ادیان باستانی فاسد شدهاند. آنها را نادیده بگیرید. تمرینها، مانند تمرینهای هاتا و کندالینی یوگا، تمرینهای تنفس، تمرینهای هنرهای رزمی و غیره، موضوع دیگری هستند و در بالا بردن به اصطلاح قدرت جادوگری، وریل، چی بسیار قدرتمند هستند. این جوهر شیطانپرستی است.
تمایل کلید کار کردن "جادوگری" مؤثر است. هنگامی که ذهن و روح ما از طریق مدیتیشن، یوگا و مانترا قدرتمند میشوند، آنچه ما تمایل داریم اغلب خود به خود در زندگی ما تجلی مییابد، حتی بدون هیچ کار یا آیینی. من این را از تجربیات شخصی خودم میدانم. تمایل به تنهایی آن را به ارمغان میآورد، اگر کسی قدرت داشته باشد.
© Copyright 2009, Joy of Satan Ministries;
Library of Congress Number:
12-16457