نام شیطان


همه ی اینها پس از چندین سال تحقیق فشرده و گسترده، جمع شده است.

1. کتاب مقدس به منظور حفظ دانش باطنی و قدرت ذهن/روح در دستان عده معدودی اختراع شد.

2. مسیحیت که با کلیسای کاتولیک آغاز شد، برای اجرای فیزیکی موارد فوق و همچنین تخریب و جایگزینی ادیان اصلی ابداع شد. ادیان اصلی حول محور احترام به مار بودند. مار نماد کندالینی است. «درخت دانش» واقعاً نقشه روح انسان است. تقریباً در هر دین باستانی پیش از یهودیت/مسیحیت دیده می شود. تنه نماد ستون فقرات و شاخه ها نماد چاکراها و مسیرهای کندالینی هستند.  144000 نادی (کانال برای نیروی حیات کندالینی) در روح انسان وجود دارد.

بودا زیر «درخت بو» نشست و به روشنگری دست یافت.  "بو به معنای مار است، همانطور که در Bo-A یا Boo-Ta."¹ است. کلیسای مسیحی هر چیزی را که می توانست از ادیان اصلی دزدید، پیچاند و فاسد کرد. درخت انجیر به نام «درخت خرد» Ficus religiosa شناخته می‌شد.² کلیسای مسیحی با گذاشتن برگ‌های انجیر بر روی اندام تناسلی آدم و حوا آن را خراب کرد.

3. «شیطان» در زبان عبری به معنای «دشمن» و «حریف» است.

اکنون، کلمه "شیطان" بسیار بسیار فراتر از تعریف عبری برمی گردد. این لینکی است که همه باید آن را بررسی کنند. در گوشه شمال غربی بالای نقشه هند، به نام شهر «ساتانا» توجه کنید.

"Satnam" و "Sa Ta Na Ma" مانتراهای مقدسی هستند که در مراقبه کندالینی (مار) استفاده می شوند. پنج صدای اولیه در سانسکریت باستان، یکی از قدیمی ترین زبان های شناخته شده"SA-TA-NA-MA" هستند. "سا" به معنای بی نهایت است; "تا" به معنای زندگی است. "نا" به معنای مرگ است. و "ما" به معنای تولد دوباره است. تمام تغییرات نام "شیطان" در سانسکریت به معنای حقیقت است که یکی از قدیمی ترین و باستانی ترین زبان های جهان است.

همه اینها به نیروی حیات کندالینی (مار) در درون ما مربوط می شود. "کت رنگی یعقوب" در کتاب مقدس هاله است. عدد هفت چاکراها هستند. مفسران گریمورهای قدیمی همه چیز را در مورد "هفت سیاره" اشتباه می کنند.  باستانی ها خیلی بیشتر از آن چیزی که به آن اعتبار داده شده بود در مورد ستاره شناسی می دانستند.

هر کسی که با طب چینی و هنرهای رزمی پیشرفته آشنا باشد، از چی (نیروی حیات، همان کندالینی) و چگونگی فعالیت بیشتر آن در مسیرهای خاصی در بدن در روزها و ساعات خاص آگاه است. من برای این کار نموداری را در بخش مراقبه ها آپلود کردم. نویسندگان متون کیمیاگری در آن روزگار، نوشته های خود را در رمزهایی قرار می دادند تا از آزار و اذیت کلیسا در امان بمانند.

خورشید یکی دیگر از موارد مورد احترام ادیان اصلی بود.  این به خاطر قدرت خالص و خامی بود که اعطا می کرد و همینطور اینکه منبع همه ی زندگی است. جذب انرژی از ماه یا جذب انرژی از ستارگان در مقایسه با آنچه می توان در زیر نور خورشید انجام داد، با توجه به دانش و آموزه ها، چیزی نیست. اعضای روحانی شادی شیطان این را می دانند.  سوراخ‌های هاله بهبود می‌یابد و نیروی حیات تقویت می‌شود طوری که مانند هیچ چیز دیگری نیست.

"لوسیفر" نیز به عنوان یک نام به پدر عزیزمان داده شد.  لوسیفر در اصل یک خدای رومی بود که هیچ ارتباطی با پدرمان شیطان/EA نداشت. پیشوند "luc" مربوط به نور است. روح نیاز به نور دارد. ستاره صبح، زهره، منبع نور برای باستانی ها بود زیرا طلوع آن قبل از خورشید بسیار مهم بود. زهره همچنین بر چاکرای مهم قلب حکومت می کند.

پدر شیطان (من ترجیح می دهم شخصاً او را شیطان خطاب کنم) به من گفت که او هیچ مشکلی ندارد که مردم او را با نام هایی که قرن ها با آن او را می شناسند صدا کنند، حتی اگر آنها نادرست باشند. هر وقت با او ارتباط برقرار می کنم یا بابت چیزی از او تشکر می کنم، او را پدر شیطان خطاب می کنم.  برای من "شیطان" همیشه به معنای "دشمن" است، دشمن دروغ دشمن یهودی/مسیحیت.

کلیسای کاتولیک می‌دانست که ادیان اصلی باید با چیز دیگری جایگزین شوند و همه داستان‌های کتاب مقدس از اینجا آمده است. همه آن‌ها برگرفته‌شده از نسخه‌های اصلی هستند، که ریشه‌هایشان به مدت‌ها قبل از اینکه یهودیت/مسیحیت سر زشت خود را پرورش دهد، برمی‌گردد.

مریم باکره از آستاروث را دزدیدند و به عنوان «بانوی بهشت» جایگزین کردند. آستاروث محبوب ترین الهه در جهان پیش از مسیحیت بود. یهوه ساختگی از Enlil/Beelzebub/Baal که محبوب‌ترین خدا در جهان پیش از مسیحیت بود، گرفته شد، و سپس خالق محبوب ما پدر شیطان / Ea وجود دارد که به عنوان مار و شَر اسیب دید.

میل جنسی، که جنبه اصلی نیروی زندگی است، به طور خودکار توسط کلیسا تحت سرکوب و کنترل شدید قرار گرفت. ارگاسم مستقیماً مار کندالینی پایه ستون فقرات را تحریک می کند. انرژی خالق مورد نیاز برای تولید یک زندگی انسانی را می توان برای بازسازی نیروی زندگی فرد که روح او را پیشرفته و توانمند می کند، استفاده کرد.  بدیهی است که فعالیت جنسی را نمی توان ممنوع کرد، بنابراین از ترس برای قرار دادن آن تحت مقررات سختگیرانه استفاده شد. در ادیان مسیحی، به ویژه کلیسای کاتولیک قدیم، هرگونه لذت جنسی گناه آلود بود و توسط کلیسا ممنوع بود. آمیزش فقط برای بچه دار شدن بود و نه بیشتر. برهنگی گناه شد زیرا به شهوت می انجامید. خودارضایی یکی دیگر از «گناهان کبیره» بود.  هر چیزی که مربوط به برافراشتن کندالینی بود مورد حمله شدید کلیسا قرار گرفت. تنها هدف کلیسای مسیحی حذف دانش بود و نه بیشتر.

در حالی که توده‌ها از این دانش و قدرت محروم شده‌اند، تعداد معدودی که برای حذف این دانش تلاش کرده‌اند، آزادانه از آن برای به بردگی کشیدن جهان ناآگاه استفاده می‌کنند. قاتلان کلیسای کاتولیک حتی در حالی که نیروی روانی را از دعای قربانیان ناآگاه خود می گیرند، سلوک پیدا میکنند شناخته شده اند.

¹ردای ایلومیناتی اثر ویلیام هنری 2003
² Ibid.
اگرچه این کتاب اگر بین سطرها مطالعه شود اطلاعات ارزشمندی دارد، اما نویسنده به دلیل اعتقاد به ناصری ساختگی دچار توهم ش
ده است.

 

© Copyright 2005, Joy of Satan Ministries;
Library of Congress Number: 12-16457